جدول جو
جدول جو

معنی قلعه کوهی - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه کوهی
(قَ عَ کُ نَ)
دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، واقع در 56هزارگزی شمال خاوری کدکن و 3هزارگزی خاور شوسۀ مشهد به زاهدان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 212 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قلعه کوب
تصویر قلعه کوب
کوبندۀ قلعه، توپی که با آن قلعه را کوبیده و منهدم کنند
فرهنگ فارسی عمید
(قَ عَ کَ)
دهی است از دهستان زیدون بخش حومه شهرستان بهبهان، واقع در 36هزارگزی جنوب باختری بهبهان و کنار شوسۀ آغاجاری به بهبهان. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنۀ آن 341 تن است. آب آن از رود خانه خیرآباد و محصول آن غلات، برنج، کنجد، صیفی، پشم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. راه اتومبیل رو و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ)
طائفه ای از علی اللهیان در کوههای شمال تهران، با قدهای بلند و دستهای دراز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَکَ یِ)
ده کوچکی است از دهستان میانرود پائین بخش مرکزی شهرستان آمل، واقع در 14000گزی باختر آمل. سکنۀ آن 35 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(پُ فُ)
قلعه کوبنده.
- توپ قلعه کوب، توپی که قلعه ها را ویران سازد
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کِ)
ده کوچکی است از دهستان بافت بخش بمپور شهرستان ایرانشهر، واقع در 58هزارگزی جنوب بمپور، کنار راه مالرو چانف به لاشار. سکنۀ آن 25 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ)
دهی است از دهستان خسویه بخش داراب شهرستان فسا، واقع در 63هزارگزی جنوب داراب و کنار رود خانه عکس رستم. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنۀ آن 123 تن است. آب آن از رود خانه محلی و محصول آن غلات، پنبه، حبوبات و خرما و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ)
دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 31500گزی شمال خاوری کلیبر و 31500گزی شوسۀ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مایل به گرمی مالاریائی است. سکنۀ آن 312 تن است. آب آن از چشمه و رود خانه سلین چای و محصول آن غلات و سر درختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. این ده دارای معدن آب گرم است که برای امراض جلدی خیلی نافع میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 42هزارگزی باختر اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 240 تن است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات، لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی و جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد و ساکنین از طایفۀ درویش سادات وچادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان، واقع در 7هزارگزی شمال خاوری قلعه کلات مرکز دهستان و 43 هزارگزی شمال شوسۀ بهبهان به آرو. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 115 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، پشم، لبنیات، و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایعدستی زنان قالی و قالیچه بافی و جوال و پارچه بافی است. راه مالرو دارد و ساکنین از طایفۀ دشمن زیاری می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 2500گزی باختر مهاباد و 20هزارگزی باخترشوسۀ مهاباد به سردشت. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیری سالم است. سکنۀ آن 144 تن است. آب آن از رودخانه آواجیر و محصول آن غلات، توتون، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. در دو محل بفاصله یک هزارگزی به نام قلعه کوکه بالا و پائین مشهور است. سکنۀ قلعه کوکه پائین 97 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
ده کوچکی است از دهستان مکاوند بخش هفت گل شهرستان اهواز، واقع در 22هزارگزی شمال باختری هفت گل و 5هزارگزی باختر شوسۀ هفتگل به مسجد سلیمان. سکنۀ آن 50 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ مَ)
دهی است از دهستان رود خانه بخش میناب شهرستان بندرعباس، واقع در 103هزارگزی شمال میناب، سر راه مالرو میناب به گلاشکرد. موقع جغرافیائی آن کوهستانی گرمسیری است. سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن خرما، غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. مزارع سیاه کلاغان، گرم، پیش سرخ، گرو سیاه جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ نُ شُوْ کَ یِ)
دهی است از دهستان میانولایت بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در 11هزارگزی شمال باختری مشهد و کنار کشف رود. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 117 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ شَ)
دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون، واقع در 18هزارگزی جنوب فهلیان و شمال رود خانه کنی. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 75 تن است. آب آن از رود خانه کنی و محصول آن برنج و شغل اهالی زراعت است. این ده معدن گچ دارد. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلعه کوبی
تصویر قلعه کوبی
تخریب قلعه بوسیله قلعه کوب
فرهنگ لغت هوشیار
کوبنده قلعه خراب کننده دژ: بتدارک ریختن توپ قلعه کوب و سایر لوازم امر شاهانه جاری گردید، توپی که بدان قلعه را منهدم کنند
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع بندپی واقع در منطقه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی